مبلغان و پدیده كم‏ حجابی (6)

تاریخ انتشار:
در گفتارهای گذشته به برخی عوامل و انگیزه‌های كم حجابی زنان اشاره شد. حال به پاره‌ای دیگر از این عوامل می‌پردازیم. 1...
نویسنده: یوسف غلامی
نام نشریه: مبلغان، شماره 24

در گفتارهای گذشته به برخی عوامل و انگیزه‌های كم حجابی زنان اشاره شد. حال به پاره‌ای دیگر از این عوامل می‌پردازیم.

1 - آموزه‌های اشتباه

برخی از پدران و مادران به منظور هوشیار ساختن دختران خود و در امان نگاه داشتن ایشان از آسیب‌های اخلاقی، می‌كوشند تا افراد غیر همجنس ایشان را موجودی مرموز و ناامن جلوه دهند كه پیوسته باید از او گریخت. فرد نامحرم وجودی نامطمئن، هراس آور با انگیزه‌هایی آلوده است كه برخورد با او آداب و انضباط ویژه‌ای دارد كه از عهده هر كس برنمی آید.

حقیقت آن است كه این گونه ترسیم سازی از شخصیت افراد غیر همجنس، گاه دختران را بیش از آن كه در پرهیز از نامحرم قرار دهد، به شناخت دنیای آنان كنجكاو می‌سازد و نما و تفسیر احكام را در نگاه وی پیچیده، موهوم و غیر متعارف جلوه می‌دهد.

حس كنجكاوی ویژه دوره نوجوانی و جوانی پیوسته سبب می‌شود كه افراد، هر پدیده‌ای را كه پیش از این آن‌ها را به پرهیز از آن هشدار می‌داده اند، بیازمایند و از موارد مصرف آن و خطرهای احتمالی‌اش اطلاعاتی به دست آورند؛ هر چند این آزمودن اندكی با خطر همراه باشد.

دختران جوان و گاه زنان همواره در جست وجوی شناخت روحیات و تمایلات كسانی اند كه با ایشان در ارتباط اند. آنان همیشه می‌خواهند بدانند كه چه عوامل جاذبه آفرینی در ایشان وجود دارد كه چشم‌ها را خیره می‌سازد و دل‌ها را به شیفتگی وامی دارد.

در این میان یكی از عواملی كه ایشان را در این شناخت یاری می‌سازد كم پوشیدگی و نیمه برهنگی است. این امر پارسایی و متانت مرد را دستخوش هوس می‌گرداند و روحیات و تمایلات مرد را به سهولت عیان می‌سازد و دنیای اسراسرآمیز و پرهیجان او را بهتر می‌شناساند.

مربیان كارآزموده بیش از هر كس می‌دانند كه در امان داشتن دختران، مستلزم پرهیز دادن افراطی آنان از پسران و مردان نیست. آموزه‌ها در این باره زمانی تاثیر صحیح و دلخواه دارد كه با اصول تربیتی و سفارش‌های منطقی آمیخته باشد. بدین منظور باید این نكات را از نظر دور نداشت.

1. در تشریح و بیان هر موضوع و خاطره، نباید از افراط و دورغ سازی پرهیز كرد و رخدادهای تجربه شده را همان گونه كه به وقوع پیوسته اند، برای فرزندان بیان كرد و هرگز برای ایجاد ترس اضافی، باید به تحریف واقعیت رو نمود. اگر از پسری یا مردی نسبت به زنی رفتاری ناروا صورت پذیرفته است، با درج مطالب غیر واقعی، مساله تشدید نگردد و حادثه بزرگ‌تر از آنچه بوده نشان داده نشود.

2. در تعلیم اصول دینی پا فراتر از آنچه دین خواسته است ننهیم و نخواهیم پرهیزگارتر از آن باشیم كه خداوند خواسته است. بدین منظور بایست چنان كه از محرمات گفته می‌شود از آنچه حلال است نیز استفاده شود و دختران در انجام آنچه خدا روا دانسته است آزاد باشند، هر چند سزاوار است كه این آزادی بانظارت خود فرد، مربی یا والدین او همراه باشد.

شرم و خجالت نسبت به افراد غیر همجنس، زمانی حافظ حدود و شؤون رفتار دختر و پسر با یكدیگر است كه درون مایه‌ای از دلایل منطقی با خود داشته باشد. آن شرم افراطی كه در روایات مورد نكوهش قرار گرفته است، عامل زبونی و ترس است نه حافظ پاكدامنی. «شرم افراطی گاه فرد را چنان زبون می‌سازد كه در مقابل افراد غیر همجنس اراده را از او می‌ستاند تا جایی كه ناخواسته به دشمن خود پناه می‌برد.‌» (1)

مبلغ هوشمند وظیفه دارد رعایت حدود را به مخاطبان خود بیاموزد. به آن‌ها یاد دهد كه در ارتباط با هر فرد - محرم یا نامحرم - باید اصولی در نظر گرفته شود. این اصول گاه بازدارنده و بیم دهنده است و گاه تعریف كننده روابط انسانی و اسلامی. فرد غیر همجنس، هیولا نیست. موجودی است با طبیعتی متفاوت با جنس ما؛ جز آنكه اصول و آداب اجتماعی و شرعی رابطه با وی باید رعایت شود.

در نظر گرفتن این اصول نیز نه تنها ارزش اجتماعی انسان را پایین نمی‌آورد، موقعیت و منزلت او را نزد سایرین بالا می‌برد و نشانگر آشنایی فرد با ضوابط اخلاقی و اجتماعی است.

3. در دوره نوجوانی و جوانی بایست صمیمانه پیرامون شناخت طبیعت زن و مرد با فرزندان به گفت وگو نشست و آنان را راهنمایی كرد. پیش از آنكه آنان بخواهند با كوشش‌های انحرافی و خطرآفرین، با دنیای افراد غیر همجنس آشنا شوند همان بهتر كه ما خود هر آنچه این دانش اندوزی آنان را كامل‌تر می‌كند به ایشان بیاموزیم و در انجام این مهم از چیزی نهراسیم.

2 - تظاهر به زیست مترقی اجتماعی

رفتارهای مردم از نظر مرتبه اجتماعی سه گونه است: غیر اجتماعی، عادی و مترقی. همه افراد دوست دارند نوع روابط اجتماعی خود را با دیگران در سطح عالی حفظ كنند و خود و خانواده شان را مردمانی با فرهنگ و آداب مترقی نشان دهند. اما گاه این كوشش با موانعی روبه رو می‌شود كه نابهنجاری اجتماعی می‌آفریند. از آن نمونه به دو مورد اشاره می‌شود.

1) گاه موقعیت خانواده‌ای به سبب عوامل جغرافیایی، محدود بودن روابط اجتماعی، وضع درآمد و اموری دیگر، به گونه‌ای است كه زمینه رشد فرهنگ و آداب اجتماعی (Flkways) برای ایشان فراهم نیست، اما از طرفی مظاهر فرهنگ و نمونه‌های مترقی رفتارهای اجتماعی از نگاه آنان دور نیست؛ مانند آن كه به وسیله رسانه‌هایی همچون تلویزیون، شاهد نوعی منش‌های اجتماعی اند كه به نظر ایشان مترقی‌تر از مرحله‌ای است كه خود در آن قرار گرفته اند.

یا فرزندی از خانواده، خود را در سطحی پایین و دور از فرهنگ و رسوم متعالی مشاهده می‌كند و می‌كوشد تا به هر وسیله ممكن، ضعف خانوادگی‌اش را با تظاهر به رفتارهای نوین اجتماعی پنهان كند یا خود را ممتاز از خانواده و در سطحی والاتر نشان دهد.

با تاسف، بعضی از دختران جوان می‌پندارند كه سنت شكنی و بی اعتنایی به اصول مذهبی علامت رشد فكری و اجتماعی است و به همین سبب از هر چه نشان دهنده پایبندی آنان به اصول اخلاقی و مذهبی است فاصله می‌گیرند و در رفتارهای خود شیوه بی تفاوتی و آزادمنشانه برمی گزینند.

گاه در چنین خانواده‌ها نه یك فرد، بلكه همگی سعی می‌كنند پایین بودن سطح درآمد یا فرهنگ اجتماعی خود را با رفتارهای مترقیانه پنهان كنند و خویشتن را از نظر وضع اقتصادی و فرهنگی رشد یافته و امروزی جلوه دهند.

2) خانواده‌هایی كه درآمد ایشان در مدت كوتاه افزایش چشمگیری می‌یابد، می‌كوشند تا سطح اجتماعی و فرهنگی خود را نیز رشد دهند یا آن را رشد یافته نشان دهند و خود را در زمره خانواده‌های سطح بالا وانمود كنند. «آن‌ها بدون كسب مقدمات لازم فرهنگی - با این تصور كه رشد اجتماعی نیز ممكن است به سهولت درآمدهای كاذب، رشد كند - به انجام كارهایی رو می‌كنند كه برای خود و نظام اجتماعی مشكل آفرین است. توصیه فرزندان به بروز رفتارهای به اصطلاح اجتماعی، رفتن به مهمانی‌های مجلل، پوشیدن لباس‌هایی با رنگ‌ها و مدل‌های عجیب، اختلاط دختران و پسران در مراسم، رقص دختران با پسران و كارهایی از این نمونه، نمایی از همان رفتارهای مشكل آفرین است.‌» (2)

این خانواده‌ها بدین نكته كمتر توجه دارند كه هیچ گاه رشد سریع درآمد خانواده به مفهوم رشد سطح فرهنگ و تفكر افراد آن خانواده نیست و گاه میان این دو هیچ توازن و تناسبی وجود ندارد. «خانواده‌هایی كه دارای هویت اجتماعی روشنی هستند و برای روابط اجتماعی خود، حدود مشخص و تعریف شده قائل اند، چنین ناشیانه به افراطگری گرفتار نمی‌شوند.‌» (3)

· پاورقــــــــــــــــــــی

1) تحلیلی بر روابط دختر و پسر در ایران، ص 34، با تصرف.

2) تحلیل تربیتی بر روابط دختران و پسران در ایران، ص 80 و 81.

3) همان.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.