مبلغان و پدیده كم‏ حجابی (2)

تاریخ انتشار:
در گفتار پیش، پدیده كم حجابى زنان را مورد بررسى قرار دادیم و یادآور شدیم كه مهم‏ترین عامل این امر نداشتن آگاهى لازم...
نویسنده: یوسف غلامی
نام نشریه: مبلغان، شماره 20

در گفتار پیش، پدیده كم حجابى زنان را مورد بررسى قرار دادیم و یادآور شدیم كه مهم‏ترین عامل این امر نداشتن آگاهى لازم دینى است. زمانى كه فرد از فواید حجاب و پیامدهاى بى‏حجابى چیزى نداند، بدان پایبند نمى‏شود.

نخستین موضوعى را كه مبلغ مورد توجه قرار مى‏دهد، این است كه پیوسته عامل بى توجهى زنان و دختران به حجاب را انحراف اخلاقى و اعتقادى نمى‏داند و مطمئن است كه براى معتقد كردن دختران و زنان به حجاب، تنها دانش افزایى آنان نیز چاره كار نیست و باید به امورى دیگر هم توجه داشت. در این گفتار به سه علت این پدیده اشاره مى‏كنیم:

1 - سستى و تزلزل ایمان

2 - انحراف اخلاقى و اعتقادى

3 - راهى براى ستیز با جامعه

1 - سستى و تزلزل ایمان

اولین قدم در راه هدایت این گروه از بانوان، پس از آگاه كردن ایشان، معتقد ساختن آنان به مبانى اخلاقى و دینى است. تا زمانى كه فرد به خداوند و حكیم بودن او و نیز به وجود روز واپسین اعتقاد نداشته باشد، بسیار دشوار است كه بتوان در وى اعتقاد و رفتارى پایدار نسبت‏به حجاب پدید آورد. اگر ایمان زن استوار نباشد، در پى سیراب ساختن حس محبت‏خواهى، به شیوه‏هاى ناروا رو مى‏كند و خود و دیگران را به رنج مى‏افكند. بنابراین باید كوشید كه اول والدین از محبت‏به فرزندان خود دریغ نورزند تا آن‏هادر محیط خانه احساس شكوه و ارج كنند و به جلوه‏گرى‏هاى خیابانى نپردازند.

براى این كار باید احادیثى كه در گرامى داشت مقام آن‏ها است، به ایشان یادآورى كرد. یك ضرب المثل ایرلندى مى‏گوید: زن را با شمشیر بزنى بهتر از آن است كه به او بى‏اعتنایى كنى.

دوم آن كه: از تبعیض میان فرزندان و مقایسه آن‏ها با یكدیگر بپرهیزند. زیرا پیوسته در این مقایسه كردن‏ها فرد شكست‏خورده كه احساس حقارت مى‏كند، مى‏كوشد تا به هر وسیله به خودنمایى و جلب توجه بپردازد و همین امر زمینه‏هاى انحراف او و دیگران را فراهم مى‏سازد.

سستى ایمان در مردان نیز گاه سبب دور شدن ایشان از غیرت مى‏گردد. بنابراین سزاوار است كه به موازات هدایت‏بانوان، در طریق تقویت ایمان و اعتقادات مردان نیز كوشید تا ناخواسته عامل كم توجهى خانواده‏شان به حجاب نشوند.

زمانى كه مرد در جنبه‏هاى مختلف زندگى احساس ناكامى كند، ناخواسته با توسل به توانایى‏هاى آماده‏اش در پى جبران كست‏بر مى‏آید. در چنین موقعیتى، براى مردانى كه ایمان كاملى ندارند، یكى از راه‏ها، وادار ساختن همسر و اعضاى خانه به كم حجابى است. فرد ممكن است‏بدین وسیله بخواهد با نمایش گذاشتن زیبایى‏هاى همسرش، احساس توانمندى و مباهات كند.

از این رو باید نیمى از مسؤولیت زنان را در پایبندى به حجاب بر عهده مردان دانست. هرگاه او به هر علت نتواند حضور تاثیرگذارى در خانواده داشته باشد، فرزندان تربیت و پرورش صحیحى نمى‏یابند، نیز باید حدود روابط فامیلى را براى اعضاى خانواده مشخص كرد و از آمیختگى جلسات زن و مرد بپرهیزیم.

2 - انحراف اخلاقى و اعتقادى

وراثت و محیط دو عامل تاثیرگذار با اهمیت در تربیت افراد است. مربى و مبلغ بدون در نظر گرفتن این دو عامل نه مى‏تواند موقعیت افراد را دریابد و نه با تبلیغ خود تاثیر دلخواهى بر رفتار ایشان داشته باشد. چگونه مى‏توان از دخترى كه در دامن مادرى ناآشنا به اصول اخلاقى تربیت‏شده و در محیط مدرسه و اجتماعش به این اصول بهایى داده نشده، انتظار داشت كه به پوشش اسلامى معتقد باشد. از این رو مربى ناچار است در آموزش‏هاى خود، نسبت‏به رعایت اصول اخلاقى، انگیزه آفرینى كند و برخى از زیان‏هاى اختلاط زن و مرد و بى توجهى به اصول اخلاقى را یادآور شود. گاه لازم است‏بعضى حوادث و خاطرات تلخ كه در اثر انحراف اعتقادى براى خانواده‏ها پیش آمده است، بیان گردد و از آن بهره‏بردارى تبلیغى شود.

3 - راهى براى ستیز با جامعه

این واقعیت تلخ را نمى‏توان از نظر دور داشت كه یكى از عوامل بى‏توجهى دختران و زنان به حجاب، ستیز با جامعه و گریز از تحقیر است. ارائه تصویر ناصحیح از حجاب و انتظار گوشه نشینى از زنان مسلمان، گویا سبب شده است كه برخى پوشش اسلامى را براى خود نوعى عامل تحقیر و مانع پیشرفت‏بپندارند. آموزه‏هاى ناصحیح نیز سبب شده است كه زن در بسیارى از مواقع، خود را مقهور مرد بشناسد و بپندارد كه او مى‏خواهد زن را به خدمت‏خویش محدود سازد. گویا در نگاه مردان، زن موجودى است كه فقط براى خدمت‏به مرد آفریده شده است و خود در آفرینش سهمى ندارد.

با چنین پندار و توهم ناصواب، زن هر گونه اصول انضباطى و اخلاقى را كه از سوى مرد سفارش شود، براى خود نوعى عامل محدودیت‏زا قلمداد مى‏كند و مى‏خواهد از آن بگریزد. در این حالت، زن با بى‏توجهى خود به حجاب قصد فسادانگیزى ندارد و تنها مى‏خواهد نشان دهد كه وى نیز داراى امتیازاتى است كه در صورت لزوم مى‏تواند در جلب توجه مردان از آن استفاده كند. در این مرحله زنان چند كوشش را سر لوحه كار خود قرار مى‏دهند:

1 - 3 - همدوش شدن با مردان

هنگامى كه زن خود را در نظام آفرینش و درنگاه مرد كم مقدار بپندارد، در پى اثبات استعداد و توانایى خود به تكاپو مى‏افتد و یكى از راه‏هاى موفقیت‏خود را در هم دوش شدن با مردان جست وجو مى‏كند. به گمان او هر چه به حوزه فعالیت مردان نزدیك شود و در قلمرو مرد گام نهد بهتر و زودتر مى‏تواند به نقش حقیقى خود دست‏یابد و نیرو و استعدادش را شكوفا سازد. در آن صورت، مرد نمى‏تواند به دارا بودن امتیازى خود را بر زن برتر بنمایاند و او را از چیزى محروم كند.

در چنین حال باید به زنان امنیت داد و در عمل به آن‏ها ثابت كرد كه مرد خود را برتر از او نمى‏داند و زن را در درك، هوش، هنر و فرهنگ، خردتر از خود نمى‏شناسد و او را مكمل خود مى‏داند، نه رقیب.

2 - 3 - سلطه بر مرد

چون كسى نسبت‏به فرد یا گروهى احساس ستم كند و در خود توان مقابله و مبارزه نبیند، كینه ستمگر را در دل جاى مى‏دهد تا در فرصت مناسب بر او بتازد و حق خود را از او بستاند.

هیچ تردیدى نیست كه یكى از علل بدخلقى و بهانه‏جویى زنان در محیط خانه و بى‏توجهى به حجاب در بیرون خانه، احساس ستمدیدگى است. وقتى زن در نگاه مرد، بى‏لیاقت و كم خرد و سست همت‏شناخته شود، شك نیست كه زن در صدد تلافى بر مى‏آید و مى‏كوشد تا با ارائه امتیازات ظاهرى و جسمى، مرد را اسیر هوس‏هاى خود و به داشتن توان زن معترف سازد.

3 - 3 - آزار رسانى

زن در نیروى عاطفى برتر از مرد است و از این كه مشاهده كند مرد با قدرت جسمانى سعى دارد در همه چیز، خود را برتر از زن بشناساند، ناخرسند است. از طرفى زن به خوبى ضعف مرد را در نیاز غریزى به زن، حس مى‏كند و مى‏داند كه آفریدگار، مرد را در این طلب و نیاز بسیار ضعیف و سست آفریده و زن را در غریزه جلوه‏گرى و ناز، قدرت بخشیده تا بدین وسیله ضعف جسمى زن در برابر قدرت بدنى مرد جبران شده باشد.

در این حال، اگر زن از ایمان، كم بهره باشد، با نشان دادن زیبایى‏هاى خود و سود جستن از ضعف مرد، قدرت خود را به رخ مى‏كشد تا مرد را به شیفتگى وادارد و خود از این حالت وى لذت ببرد.

مربى آشنا در مقابله با چنین نگرش‏هاى نسنجیده مى‏كوشد تا زن را از این تفكر اشتباه بیرون آورد و به او بفهماند كه با توسل بدین شیوه نه فقط مرد به وظایف خود در قبال زن آشنا نمى‏شود، بلكه راه‏هاى آسیب به زنان فراهم‏تر مى‏گردد. جامعه در موقعیت نابسامان اخلاقى، نه براى زن امنیت آور است نه براى مرد. تا فرهنگ اجتماعى و تفكر بشرى، زن را آنچنان كه آفریدگارش خواسته است، نشناسد، با خود نمایى‏هاى خیابانى به حقى دست نمى‏یابد. آنچه زن با توسل به خودنمایى به دست مى‏آورد، نماى آزادى است نه خود آزادى.

هنگامى كه زن شخصیت‏خویش را باور كرد و خود را والاتر از یك شى‏ء گران‏بها شناخت، بدون كمترین سفارشى آنچه را لازمه محافظت از خویشتن است، به كار خواهد بست و طورى رفتار مى‏كند كه مرد هم او را یك انسان تمام عیار بداند. باید مربى به بانوان و مردان بیاموزد كه حجاب حق مرد نیست كه زن ناچار از مراعاتش باشد. زن براى حفظ پاكى از برهنگى مى‏پرهیزد، هرچند از پاك ماندن او، مرد (همسر) نیز بهره‏مند مى‏شود. اگر مراعات حجاب براى حفظ حق شوهر و پدر بود مى‏بایست‏با رخصت آن‏ها و بى‏تفاوتى‏شان نسبت‏به حجاب، زن بتواند ناپوشیده در مجامع حاضر شود، حال آن كه چنین حقى به ایشان داده نشده است.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.